مطالب محبوب
عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684643 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25942 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21345 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14733 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13229 |
شلوار جاستین بیبر | 12301 |
اسیر عشق | 10175 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9511 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
موی بلند|دلنوشته
مادرم موهای بلندی داشت
هرروز پشت پنجره می نشست
موهایش را می بافت
شعر می خواند و منتظر پدر میماند
پدر که می آمد تلویزیون را روشن میکرد
از شیب تورم بالا میرفت،زمین میخورد
و باز سعی میکرد جوابی برای 5+1 بیابد
کشتگان عراق و سوریه را دفن میکرد
و از مادر سراغ شام را میگرفت
و مادر پرهایش را پشت پنجره جا میگذاشت
گل های دامنش در آشپزخانه می پژمرد
و چشم هایش پیاز خرد میکرد
پشت پنجره نشسته ام
موهایم را میبافم
و به این فکر میکنم که
دختران نباید موهای بلند داشته باشند...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : پنج شنبه 23 دی 1394 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : موی بلند,دختذ,گیس,شعر,شعرمعاصر,بهارنارنج,بهار نارنج,شهر بهارنارنج,دانوشته,زیباترین مطالب, |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 63 صفحه بعد |